دکتر عبدالکریم بکار / ترجمه: صلاح الدین مصلح
الله متعال این جهان را خلق نموده و آن را عرصهٔ اختیار و آزمایش قرار داده و بدین منظور تمام شرایط امتحان را در آن فراهم آورده است. بنابراین ما در این دنیا با انواع مشکلات و سختیها دست و پنجه نرم میکنیم.
هر یک از ما با دو نوع مشکل و چالش روبروست:
1- چالشهای بیرونی، که به شرح زیر میباشند:
- محیط دور افتاده از رهنمودهای اسلام و عقب افتاده از همگامی با عصر و زمان؛ که این تأثیری بسیار منفی دارد، زیرا ذهن کسانی را که در چنین محیطی زندگی میکنند با تصاویری سیاه و خاطرات تلاشهای شکستخورده تغذیه میکند.
دکتر عبدالکریم بکار / ترجمه: صلاح الدین مصلح
الله متعال این جهان را خلق نموده و آن را عرصهٔ اختیار و آزمایش قرار داده و بدین منظور تمام شرایط امتحان را در آن فراهم آورده است. بنابراین ما در این دنیا با انواع مشکلات و سختیها دست و پنجه نرم میکنیم.
هر یک از ما با دو نوع مشکل و چالش روبروست:
1- چالشهای بیرونی، که به شرح زیر میباشند:
- محیط دور افتاده از رهنمودهای اسلام و عقب افتاده از همگامی با عصر و زمان؛ که این تأثیری بسیار منفی دارد، زیرا ذهن کسانی را که در چنین محیطی زندگی میکنند با تصاویری سیاه و خاطرات تلاشهای شکستخورده تغذیه میکند.
- عدم وجود فرصتهای شغلی کافی؛ که باعث میشود انسان فکر کند هر آنچه از آگاهی، تجربه، و مهارتی که در اختیار دارد همانند سکهای بیارزش شده است.
- مشکلات داخلی خانوادگی، که استبداد پدران و درگیری ها و بگومگوهای زن وشوهر را شامل می شود.
- فساد اداری ـ مالی عمومی که باعث میشود درستکاریِ درستکاران به زیان آنها تمام شود و زمینه را برای تحرک فاسدان و مفسدان فراهم آورد.
- وجود بسیاری از کسانی که در دلسرد کردن و زخم زبان زدن به انسان با هر مشکلی که برای او پیش می آید حرفهای هستند.
- بیماریای که انسان را از ادامه دادن فعالیتها و زندگی طبیعی وی باز می دارد.
این چالشها به نسبتهای متفاوت در هر زمان و مکانی وجود دارند که در واقع ابزار امتحان انسانها می باشند؛ اما آنچه ثابت شده اینست که هر چیز بیرونی و خارجی است، – یعنی از درون انسان سرچشمه نگرفته است – مسالهای حاشیهای وبیاهمیت میباشد و حتی امکان دارد نیروهای دورنی نهفتهٔ ما را بیدار ساخته و روحیهٔ مقاومت و ایستادگی را در ما بوجود آورد. کسی که در آیههای قرآن حکیم بنگرد درمییابد که هلاکت امتهای گذشته به سبب کوتاهی در برخورد با دادههای زیست محیطی یا به دلیل مکر و حیلهٔ دشمنان یا نفوذ رقبا نبوده بلکه به سبب فاصله گرفتن از راه حق و شکست درونی در برابر خواستهها ی نفسانی و شهوات بوده است.
2- چالشهای فکری و درونی، که میتوان آنها را در موارد زیر خلاصه نمود:
- خودکم بینی، و دیدن امکانات ذاتی با این نگرش که بسیار کمتر از آن است که بتواند صاحبش را به چیز باارزشی برساند. این نوع نگرش بیشتر به سوء تربیت خانوادگی و نقص آموزش در مدارس باز می گردد.
- ناامیدی و سرخوردگی به دلیل تلاشهای ناموفق پیاپی، مانند کسی که در امتحانات دبیرستان چندین بار شرکت کرده است بدون آنکه بتواند در آن موفق شود.
- ترس از اقدام و درگیر شدن با پروژههای بزرگ و تمایل به قرارگرفتن درحاشیه و ردیف آخر؛ این امر باعث می شود که انسان همیشه در حاشیه زندگی کرده و در جاهای پست قرار بگیرد.
- ترس از برنامهریزی در زندگی شخصی که این روش زندگی بیش از 95 درصد مردم است که آن هم به دلیل بیم از پایبندی به تلاش بیشتر و ترس از محروم شدن از برخی لذت ها و دلبستگیها و تغییر بعضی از عادتها میباشد.
- سختگیری بسیار و توبیخ بیش از حد خویش در صورت ارتکاب اشتباه یا کوتاهی در انجام یک کار.
چاره چیست؟
1- در مطالعهٔ تاریخ ملتها، گروهها و افراد میتوان به چیز مهمی رسید و آن این است که: معضلی که بشریت با آن روبروست به کمبود منابع و کمبود انرژی و ظرفیتها مربوط نمیشود، بلکه در دو چیز اساسی و مهم نهفته است که عبارتند از: ضعف اراده و سوء مدیریتِ امکانات موجود. میتوان ارادهها را با مجاهدهٔ در راه خداوند، محکم و استوار نمود. ما اشخاص بسیاری را میشناسیم که توانستهاند از بسیاری از عادتهای بد خویش دست کشیده و برنامههای خوبی را برای مدیریت وقت خود طراحی کنند و بدینسان از اشخاصی پایینتر از حد عادی به افرادی ممتاز تبدیل شوند.
همچنین موسسههایی را میشناسیم که در آستانهٔ ورشکستگی بودهاند، ولی هنگامی که به یک مدیریت خوب مجهز گشتهاند متحول شده و به موسساتی سودآور و موفق تبدیل گردیدهاند. بنابراین راه بهبودی همیشه باز است، ولی هیچ چیزی مفت بدست نمیآید.
2- هنگامی که خودمان را ناامید، سرشکسته و پریشان یافتیم، باید رابطهٔ خود با خداوند را مورد بازبینی قرار دهیم و تلاش نماییم که این رابطه را با بسیار انجام دادن طاعتها و عبادتها زنده نماییم و نسبت به الله گمان نیک داشته و امورمان را به او بسپاریم؛ چرا که ثابت شده است که فقر روحی، انسان را دچار سرگردانی نموده و باعث احساس ناتوانی در وی می شود.
3- مهم است یقین داشته باشیم که هریک از ما حتی در بدترین و سختترین شرایط ، فرصت پیشرفت و بهبود اوضاع خویش را دارا میباشد. همیشه امکان بهتر شدن وجود دارد؛ بشرط اینکه این باور را داشته باشیم که: «چیزی ـ هرچند کوچک ـ بهتر از هیچی است» و اینکه: «هیچ دری بسته نمیشود مگر اینکه دری دیگر باز خواهد شد» اما نقص تربیتی و فرهنگی ما باعث میشود که ذهن خود را به جای درِ باز، مشغولِ درِ بسته نماییم.
4- شخصیتِ ضعیف وجود خارجی ندارد؛ بلکه برخی از افراد نقاط قوت خویش را نمیشناسند و این یک واقعیت قابلِ مشاهده است. پس بر هر یک از ماست که به دنبال نقاط قوت خویش بگردد و آنها را تقویت نموده، بر آنها متمرکز شده و آنها را بارور نماید. در این صورت است که شاهد پیشرفتهای شگفت انگیزی در وضعیت عمومی خویش خواهد بود.
5- انسان تابع افکار و دیدگاههای خود است؛ هرچه دیدش وسیعتر بوده و افکارش پختهتر و دقیقتر باشند، لاجرم مسیر بهبودی و پیشرفت را خواهد یافت؛ وهرچه گمان کند که ناتوان و ضعیف است و مسیرهای پیش روی او تنگ، شلوغ وناهموارند، از جستجوی چیزهای باارزش دست کشیده و احساس در تنگنا قرار گرفتن و ناتوانی خواهد کرد.
6- بر هر فردی لازم است که از پست همتان دوری گزیند؛ لازم است هر کدام از ما از ناامیدان، تسلیم شدگان و منفیبافان دوری گزیده تا اینکه بتواند وارد دنیای برندهها و انسانهای موفق شود و بتواند از روح آنها شعلهای برگرفته و به اسرار موفقیت آنها پی ببرد.