loading...
الحیاة مع الله
آخرین ارسال های انجمن
mosalman بازدید : 143 دوشنبه 04 مهر 1390 نظرات (1)

محمد بن عبدالوهاب در حدود سال 1111/1700 در بطن صحرای عربستان در منطقه ای که به نجد موسوم است ، زاده شد . اين مصلح پيرايشگر آتشی برافروخت که شعله های آن در مدتی اندک تا اقصی نقاط جهان اسلام را به کام خود گرفت و با ستردن زنگار عطلت و کاهلی از ان شوق بازگشت به روزگار سلف را در ان برانگيخت .وی به عنوان مصلح دينی پرچمدار آزادی و خطيب نه تنها پيروز برآمد و مقام و رفعتی بلامنازع يافت بلکه در تمام اين زمينه ها نيز اثری عميق و ماندگار از شخصيت پيشتاز خود بر جای گذاشت .در ميان معاصران او در عربستان هيچ کس نبود که بر منبر و برسکوی وعظ با همان شور و فصاحتی که همواره از آن برخوردار بود بنکوهد و آرام کند اقامه دعوا کند و بر انگيزد و موعظه کند و به حرکت در آورد.

مختصری درباره امام مجدد محمد بن عبدالوهاب

محمد بن عبدالوهاب در حدود سال 1111/1700 در بطن صحرای عربستان در منطقه ای که به نجد موسوم است ، زاده شد . اين مصلح پيرايشگر آتشی برافروخت که شعله های آن در مدتی اندک تا اقصی نقاط جهان اسلام را به کام خود گرفت و با ستردن زنگار عطلت و کاهلی از ان شوق بازگشت به روزگار سلف را در ان برانگيخت .وی به عنوان مصلح دينی پرچمدار آزادی و خطيب نه تنها پيروز برآمد و مقام و رفعتی بلامنازع يافت بلکه در تمام اين زمينه ها نيز اثری عميق و ماندگار از شخصيت پيشتاز خود بر جای گذاشت .در ميان معاصران او در عربستان هيچ کس نبود که بر منبر و برسکوی وعظ با همان شور و فصاحتی که همواره از آن برخوردار بود بنکوهد و آرام کند اقامه دعوا کند و بر انگيزد و موعظه کند وبه حرکت در آورد.
اين شيخ در مدينه تحصيل کرد، سپس راه سفر در پيش گرفت وتا ايران آمد و سرانجام در موطن خود در نجد ماندگار شد. از جمله اساتيد او شيخ عبدالله ابن ابراهيم نجدی، شيخ محمد حيات سندی و شيخ محمد مجموعی شهرت بيشتری دارند، علاقه به مطالعه و تمايلات دينی شديد از ايام کودکی در وی مشهود بود و از همين رو حتی از همان ابتدای زندگيش به علم وتقوی شهره گرديد. در دوران تحصيلش عميقا به قرآن وسنت علاقه يافت و از همان ايام مصمم شد تا از هيچ تلاشی برای بازبردن مردمش به مجد و عظمت نخستين اسلام فروگذار نکند . برای وصول به اين هدف شمال و جنوب عربستان را زير پا گذاشت و شعار بازگشت به اسلام را تبليغ کرد. خطابه های او که به صراحت وصدق و صفا ممتاز بود در هر جا که او پا می گذاشت روح و عزمی تازه می دميد و از همين رو در ميان مردمی که فريب و ريا به جان آمده بودند چونان پيامی حيات بخش به گوش جان نيوشيده می شد. وی ايشان را دعوت می کرد تا از هر کاری که با روح اسلام مخلفت دارد اجتناب کنند.
پس از چندی برای وی مسلم شد که صرف اقناع بدون استمداد از قدرت سياسی ممکن است در فرد موثر واقع شود اما مشکل بتوان بدون برخورداری از حمايت يک نيروی سياسی صرفا از اين طريق تحولی اساسی در ميان ملت پديد آورد و لذا بر آن شد تا طوايف و قبايل مختلف عرب را تحت لوای واحدی متحد سازد و برای نيل به اين مقصود از طريق عثمان بن حمد بن معمر امير عيينه دست به کار شد . امير در آغاز دعوت شيخ را پذيرفت اما بعدا بر اين قرار نماند. شيخ به ناچار عيينه را ترک کرد و به درعيه رفت و در آنجا علی رغم مخالفتهای علمای جاهل ،دعوت خويش را ادامه داد و عاقبت نه تنها توانست مردم را به حرکت خويش بگرواند بلکه همراهی و همدلی محمد بن مسعود ، رئيس طايفه بزرگ و قدرتمند سعود و قدرتمندترين روسای قبايل سراسر نجد را نيز جلب کرد. و اين امر به ميزان قابل ملاحظه ای بر حيثيت معنوی و قدرت مادی شيخ افزود.
به تدريج عربهای سراسر عربستان طعم اتحاد سياسی - مذهبی مشابه آنچه پيغمبر بديشان ارزانی داشته بود ، می چشيدند.بعد از وفات وی در سال 1201/1787 شاگردش مسعود بن عبدالعزيز نشان داد که خلف صالح اوست . دولت وهابی جديد سواد عين خلافت مکه در صدر اسلام بود. با اقتدار اين دولت جديد تحولی عظيم در ترکيب و ترتيب سياسی و اداری اين کشور به بار آمد. مسعود بن عبدالعزيز با آنکه قدرت نظامی فراوانی داشت ، همواره خود را در مقابل مردم مسئول می دانست و هيچ گاه به آزادی های مشروع اتباع خود تجاوز نکرد. حکومت او علی رغم سخت گيری اش ، کارامد و عادلانه بود . قضات وهابی صالح وراست کردار بودند. در سايه اين حکومت راهزنی و غارت از يادها رفت و صلح و آرامشی همه گير برقرار شد.مسعود بن عبدالعزيز که نجد را از نظر سياسی يکپارچه کرده بود ، اکنون بر اين امر خطير کمر همت بسته بود که دين اسلام را از تمامی انچه غير اسلامی است و طی قرون اخير به تدريج به درون آن خليده و ساخت آنرا آلوده است بپيرايد . از اين رو مبارزهایی برای ستردن همه امور خرافی و موهوم پرستانه ای که ضروريات دين را در خود پيچيده و از يادها برده بود آغاز گرديد. همه تلاشهای خالصانه برای بازگشتن به اسلام ناب و نيالوده بود . همه افزوده ها بعدی از برساخته های عظيم و چند پهلوی تعبير و تفسيرهای مدرسی متکلمان قرون اوليه هجری گرفته تا بدعتها و تشريفات عرفانی همچون تقديس اولياء و به عبارت مختصر همه آن اعمال و افعالی که جواز صريح ومنصوص اسلامی ندارد ، تقبيح وتخطئه گرديدند و عامه مردم به ترک اين گونه اعمال و افعال ترغيب شدند. يکتاپرستی قاطعانه پيامبر اسلام با همان صلابت و سادگی سازش ناپذير تبليغ شد و قرآن وسنت به عنوان تنها هادی عمل انسان پذيرفته شدند....

بسياری از منتقدان محمد بن عبدالوهاب جنبشی را که او پديد اورد به عنوان حرکتی واپسگرايانه محکوم می کنند. اما اين تهمتی مطلقآ بی اساس است . محمد بن عبدالوهاب عزم خود را بر اين جزم کرده بود که مردمش را به اسلام واقعی باز گرداند . و از همين رو کوشيد تا زندگی مسلمانان را از همه بدعتها پاک کند و برای اين پيرايش ، جهادی بر ضد اين بدعتها اعلام کرد. احساسی که او بيان کننده آن بود٬ در پی تخريب هر آنچه پيش روی او بود نبود ؛بلکه احساس نارضايتی معقولی نسبت به آيينها و اموری بود که چهره واقعی دين را مشوه کرده بودند. او می خواست دانه را از پوشال و گندم را از کاه جدا کند و اين کار با هوشياری و شهامتی قابل تحسين به انجام رساند .....

اين جنبش به مصلحان بعد از محمد بن عبدالوهاب آموخت که برای احياء اسلام نبايد صرفا بر راه حلهای دست دوم و قرارداهای بی اثر تکيه کرد ... تلاش در جهت طفره رفتن از قبول اهداف و اشکال مرتبط با اسلام و پذيرفتن اهداف سازمانهای اجتمايي غير اسلامی (و اغلب ضد اسلامی ) نه احياء بلکه افساد فرهنگی اسلام است.....

واقع مطلب اين است که مبادی پيرايشگرانه اين جريان احيای اسلامی با برنامه سنجيده ای برای آموزش عمومی و واکنش بر ضد تقليد (يا متابعت علی العمياء) همراه گرديدو بر توسعه دامنه جواز استنباط فردی راه برد.....بدين ترتيب به برکت مساعی محمد بن عبدالوهاب ، نگاه و نگرش منتقدانه ای در ميان علماء و محققان مسلمان رواج يافت ، از آن پس ايشان هيچ چيزی را که از گذشته بديشان رسيده بود، بدون آزمون صدق و اعتبار آن بر اساس قرآن و سنت ، نمی پذيرفتند....

از خداوند می خواهيم که ايشان و هر آنکه را که در دين الله مجاهدت می کند رضوان و رضايت خود نسيب بدارد ، باشد که دامان اسلام هماره مصلح خيز و مصلح پرور باشد.

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط گوهار در تاریخ 1348/10/11 و 18:17 دقیقه ارسال شده است

سلام و تشکر از مطلب مفیدتان
الحمدلله الذی هدانا لهذا وماکنا لنهتدی لولا ان هدانا الله
شکر نعمت نسبت به هر نعمت اینستکه آن نعمت را در مسیری که خداوندمتعال خلق نموده صرف نماییم.

لطفا به وب من سربزنین


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مسلمان واقعی ان نیست که مدعی مبارزه با شیطان و نفس خویش است و به خود وعده می دهد که بی حساب به بهشت خواهد رفت .مسلمان واقعی آن است که به همراه محیط و مردم خویش با اخلاص و اشتیاق برای ایجاد تغییر مورد نظر خود تلاش می ورزد . کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود حاجـــی احرام دگر بندببین یار کجاست
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    شما در روز چقدر قرآن میخوانید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 125
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 73
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 47
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 140
  • بازدید ماه : 367
  • بازدید سال : 1,160
  • بازدید کلی : 37,603