تعداد بازدید 563
|
نویسنده |
پیام |
mosalman
ارسالها : 217
عضویت: 21 /4 /1390
محل زندگی: رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة
سن: 20
|
مــــــــــرگــــــــــــ در مـــــــی زنــــــــــــــــد
|
|
پنجشنبه 11 دی 1348 - 03:30 |
|
تشکر شده: |
|
|
mosalman
ارسالها : 217
عضویت: 21 /4 /1390
محل زندگی: رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة
سن: 20
|
پاسخ : 1 RE و آن روز خواهد آمد
و آن روز خواهد آمد
آری آن روز خواهد آمد که پردههای غیب را از جلوی دیدگانت کنار میزنند، ملک الموت با هیبت برای قبض روح تو نزول میکند، آری به آن لحظه بیاندیش که چون پلکهایت برای همیشه روی هم گذاشته شوند و کالبد و جسد بیتحرک و جامد تو را به غسالخانه ببرند و آن روز تو هیچ قدرتی بر جسدت نخواهی داشت، دیگران تو را میشویند.
آن روز خواهد آمد که تو را کفن بپوشانند و لباسهای فاخر و زیبا را از بدنت بیرون کنند و تو را در حفره تنگ و تاریکی که داخل قبر (لحد) است بگذارند، راستی آن روز برق و روشنایی را فراموش کن، که حتی روزنهها و سوراخهای کوچک را با خشت و گل میبندند، دوست و برادر و حتی همسر عزیزت را که در تمام سختیها با تو همراه بود تو را تنها خواهند گذاشت (حتی از قبر و جسد تو میترسد) پس از اینکه چاله قبر را از خاک پر کنند همه با زبان میگویند خدا رحمتش کند و تو میمانی و تنهایی قبر، تو خواهی بود و اعمالت، تو و نکیر و منکر، تو و تو.
پس از آن، چند روز فاتحهخوانی، حتی در همان فاتحهخوانی که برای روح مرحوم تو گرفتهاند، از بدیهای تو و از تقسیم مال تو، سخن خواهد بود. بعد از آن نیز تو را فراموش خواهند کرد اما تو اینک به حال و اعمال خود گرفتاری، آنجا آتش سوزان را خواهی دید یا باغهای سرسبز و خرم را، اگر بد باشی، آنجا گریانی، به تو خواهند گفت این را با دست خود کاشتی، و اگر خوب و نیک باشی سعادتمندی.
راستی، آن روز خدا را چه جوابی خواهی داد وقتی از عمر تو سؤال شود؟ به زبانت که بر علیه تو گواهی میدهد؟
به اعمال سیاهی که برای رسوایی تو بلند میشوند؟
به تمام جوارحت که برای نابودیات دست به یکی میکنند.
آری، آن روز خواهد آمد، مرگ خواهد آمد و تو را علاج و درمان پزشک نجات نخواهد داد و گریه دوستان و خانواده نیز کاری نخواهد کرد. بیدار شو، که ساختمان، پول و پارتی، مانع رسیدن مرگ نخواهند شد، شاید فردایی نباشد، چه میدانی که این کتاب را تمام نکرده، بمیری. به سوی امور خیر و طاعات بشتاب، قرآن نور و روشنایی قبر است و نماز راه سعادت و خوشبختی است، بر فقرا ببخش که در بانک آخرت ذخیره خواهد شد، رکعتی نماز مقبول برای سعادت آخرت کافی است.
چقدر میخواهی زندگی کنی؟ هفتاد سال؟ هشتاد سال؟ نود سال؟ صد سال؟ دویست سال؟ هزار سال؟ پس از آن چه؟ پس از آن مرگ و فنا شدن، پس از آن... قیامت.
آن گونه که ملک الموت بر بالین دیگران آمده بر بالین تو نیز خواهد آمد و زندگی هر قدر ادامه داشته باشد با مرگ پایان میپذیرد. همه خواهند مرد، صالحان و فاجران، متقین و مذنبین، پهلوانان و ضعیفان، ترسوها و شجاعان، دوستداران دنیا و دوستداران آخرت، صاحبان همتهای عالی و کوتهفکران، همه و همه خواهند مرد
{ كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ} ( الرحمن/26 )
{ كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ} (آل عمران /185 )
ای غافل، پس بیا بنگر که همگان به سوی او رجوع میکنند و تو غافلی، غیر از تو همه راه توبه را پیش گرفتهاند و تو همچنان بر تکبری، راستی تکبر با چه کسی؟ با پروردگارت؟ با او که تو را از نیستی خلق کرد؟ بر نمازی که نمیخوانی و اگر میخوانی با سستی و بعد از وقت؟ به اعمالی که سراسر ریا است؟ به روزهات که سحرش با حرام و افطارش با غیبت است؟ به اظهار محبتی که با رسول میکنی و به سنتهایش عمل نمیکنی؟ به دعایی که بر زبان جاری میکنی ولی به قلبت نمیرسد؟
راستی حریفت بس عظیم و قدرتمند است.
|
|
یکشنبه 30 مرداد 1390 - 18:50 |
|
mosalman
ارسالها : 217
عضویت: 21 /4 /1390
محل زندگی: رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة
سن: 20
|
پاسخ : 2 RE مــــــــــرگــــــــــــ در مـــــــی زنــــــــــــــــد
هادم اللذات
این همان لحظاتی هستند که بارها و بارها علما از آن سخن گفتند، همان لحظاتی که قرآن بر وقوع آن تأکید میکرد،
{ كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ} (آل عمران /185 )
مرگ یعنی، پایان همه خوشیها و لذتها، همه رنجها و مصیبتها، پایان همه امیدها.
گمان کن که ملک الموت روح تو را از کالبد خارج کرده و اکنون جسدی بیش نیستی، تو را غسل داده و اهل و عیال بر تو گریه میکنند. تو نیز گریه آنها را میبینی و میشنوی اما قدرت بر تکلم و حرکت نداری و چند ساعتی دیگر تو را به سوی قبرستان میبرند جایی که از آنجا نفرت داشتی و فرار میکردی. ولکن قبر انتظار تو را میکشد و آن چاله را برای کسی دیگر بجز تو حفر نکردهاند. اولین چیزی که بر ذهنت خطور خواهد کرد تنهایی و بیمونس بودن است، دیگر دوستی نیست با تو سخن بگوید و تو همواره با او مزاح کنی، به کنار تو بنشیند و تو را از تنهایی برهاند. و به راستی که تنهایی سخت است و بدتر از آن اینکه، همیشگی باشد.
آری، میشود همه این مصائب پیش رو را سهل کرد، به گونهای که دیگر در قبر احساس تنهایی نکرد و از سؤال فرشتهها و تاریکی و عذاب قبر در ایمن بود، و این نیز ممکن است که انسان با خود ساختمان و ثروت به داخل قبر ببرد که بالاترین ثروت و دارایی ایمان است و بهترین مونس یقین به رحمتهای خدا بعد از مردن است.
و امروز میتوانی هر کاری را انجام دهی، هر معصیتی را مرتکب شوی، هر مالی را غصب کنی و کسی مانع نشود و تو را تعقیب نکند دستور قتل هر انسان بیگناهی را صادر کنی و از تو کسی سؤال نکند، مال هر یتیم و مستمندی را بخوری و کسی مقابل تو نباشد، هر جنایتی را مرتکب شوی و در پی تو نباشند ولی مرگ پایان همه قدرتهاست.
{ وَجَاءتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ} ( ق/ 19)
|
|
یکشنبه 30 مرداد 1390 - 18:51 |
|
تشکر شده: |
2 کاربر از mosalman به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
mahya / setayesh / |
|
mosalman
ارسالها : 217
عضویت: 21 /4 /1390
محل زندگی: رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة
سن: 20
|
پاسخ : 3 RE مــــــــــرگــــــــــــ در مـــــــی زنــــــــــــــــد
اگر بگویند فردا خواهی مرد، چه میکنی؟
اگر ثروت و ساختمانهای یک شهر را به تو ببخشند آیا خوشحال میشوی؟
اگر تو را حاکم آن مملکت قرار دهند آیا قبول میکنی؟
اگر بهترین لحظات و خوشترین برنامهها را اجرا کنند شاد میشوی؟
اگر بهترین غذا و خوردنیها را برایت آماده کنند میخوری؟
اگر بهترین فیلم و موسیقی را بیاورند گوش میدهی؟
اگر بهترین سیما و چهره را به تو عطا کنند در آینه به آن مینگری؟
گمان کن مردهای اهل و فرزندان بر تو گریه میکنند.
گمان کن در غسالخانه مردهشور تو را غسل میدهد.
گمان کن بر تو سدر و کافور میریزند و تو را خوشبو میکنند.
گمان کن لباسهای تنت را کنده و کفن سفید بر تو انداختهاند.
گمان کن تو را در تابوت گذاشته و چهار طرف آن را گرفته و به سوی قبرستان میبرند.
گمان کن امام بر تو نماز میت میخواند و آخرین تکبیرات را ادا میکند.
گمان کن تو را در قبر گذاشته و خشت بر دروازه آن میگذارند.
گمان کن بر تو خاک میریزند.
گمان کن اینک در قبر تنها و بیکس در تاریکی آن مکان دراز کشیدهای.
گمان کن اینک نکیر و منکر از تو سؤال میکنند.
یقین کن که این سلسله کارها و عملیات را روزی تجربه خواهی کرد همان گونه که دوستان تو جلوتر از تو و پادشاهان و قدرتمندان تجربه کردند و ما هر روز به این اصل مکتوب نزدیکتر میشویم. قدم به قدم، سال به سال، ماه به ماه، هفته به هفته، ساعت به ساعت و ثانیه به ثانیه و تمام،
{ قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ} (جمعه /
|
|
یکشنبه 30 مرداد 1390 - 18:51 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از mosalman به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
setayesh / |
|
mosalman
ارسالها : 217
عضویت: 21 /4 /1390
محل زندگی: رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة
سن: 20
|
پاسخ : 4 RE مــــــــــرگــــــــــــ در مـــــــی زنــــــــــــــــد
اولین شب قبر
دوست عزیزم : تو بیشتر از دو شب را در زندگیات تجربه نخواهی کرد، شبی با خانواده و دوستانت در خنده و شادمانی و در صحت و سلامتی، در خوشی و سرخوشی به خنده و قهقهه. و شب دیگر، اولین شب قبر، که در خوف و هراس در سؤال و جواب، شب تنهایی و بدون همراهی زن و فرزند، آری اولین شب قبر، شبی که کمر علماء ربانی و بزرگان را خمیده و مایل کرده و قلبشان را به تپش واداشته، شبی که انبیاء و فرستادگان خدا را به شکایت و زاری و انابه کشانده، شبی که اگر تو را ترساندند و اعمالت را نپذیرفتند، بیچاره و بدبخت شدی. شبی که سرنوشت دایم تو را مشخص میکنند. شبی که صبح آن قیامت است و طلوع خوشید دیگری را در بر ندارد.
«اذا امسیت فلاتنتظر الصباح و اذا اصبحت فلاتنتظر المساء» (اگر شب کردی به انتظار صبح مباش و اگر صبح کردی به انتظار شب منشین)
اولین شب قبر، شب وحشت یا شب راحت
شبی که دیگر مؤذن برای نماز صبح اذان نخواهد نگفت. دیگر از ندای : «الصلاة خیر من النوم» خبری نیست، شبی که مؤذن صبح آن اسرافیل است و چون او ندا برآورد استخوانهای پوسیده بلند شوند و به دربار و مقام رب العالمین درآیند.
{ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا}
(الكهف /99 )
آری نماز و روزه تمام شد، دیگر سحر و افطاری وجود ندارد.
|
|
یکشنبه 30 مرداد 1390 - 18:52 |
|
mosalman
ارسالها : 217
عضویت: 21 /4 /1390
محل زندگی: رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة
سن: 20
|
پاسخ : 5 RE مــــــــــرگــــــــــــ در مـــــــی زنــــــــــــــــد
آیا تا به حال قبری دیدهای؟
نام این مکان قبر است به این جا گور نیز میگویند.
این جا موطن و منزل علما و جاهلان، ثروتمندان و مستمندان، مستکبران و مستضعفان، پادشاهان و رعایاست.
این جا مکان عبرت و هادم اللذات است.
این جا پایان خندهها و قهقههها و پایان فریادها و جنگهاست.
این جا جولانگاه حشرات و کرمهایی است که از بدن انسان تغذیه میکنند.
این جا آتش جهنم و عذاب است.
این جا بهشت و نعمتهای فراوان است.
این جا محل وعظ و اندرزگوی ساکت است.
این جا مکان نسیان و فراموشی است که دوستان فراموش میشوند.
این جا فرش آن خاک و ساکنان آن جسدها و کرمها هستند.
این جا کسانی محتاج به یک رکعت نماز و محتاج به یک عمل خیرند.
این جا خانه اکرام و یا خانه عذاب است.
این جا آخرین منزل دنیا و اولین منزل آخرت است.
این جا پایان و انتهای همه آرزوهاست.
این جا درس است، فکر و اندیشه است.
این جا قبر است، مکانی که از آن نفرت داریم و غافلیم، آری این جا قبر است.
راستی آیا تا به حال قبری دیدهای؟ آیا تاریکی آن را احساس کردهای؟ آیا از وحشت آن خبر داری؟ آیا تنگی آنجا را سنجیدهای؟ آیا کرمها و حشرات آن را مشاهده کردهای؟
یاد کن روزی را که همه عزیزان را فراموش کنی.
یاد کن روزی را که ترازوی عدل الهی نصب شود و تو را با اعمالت به آن جا ببرند.
یاد کن روزی را که به تو بگویند از پل صراط عبور کن.
یاد کن روزی را که تو را به نام پدرت صدا کنند تا از تو حساب و کتاب بگیرند.
یاد کن روزی را که مفاصل از هم جدا شده و صدای وحشتناک غرش جهنم قلب را از جا بکند و موها را سفید کند.
یاد کن روزی را که از قبر غبارآلود و عریان، با چشمانی خیره بلند شوی.
یاد کن روزی را که پرونده تکمیل شود و اسباب قطع شوند و تو بمانی و در مقابلت پروردگاری عظیم، جبار و قدرتمند.
یاد کن روزی را که صدا زده شوی و جز تو کسی دیگر بلند نشود، ضعف آن روز، شدت ترس و خوف آن مکان را فراموش مکن.
یاد کن روزی را که از تو درباره عمر سؤال کنند و اگر تو را بگوید این همه احسان کردم، چگونه شکرگزاری کردی چه جوابی خواهی داشت؟
{ و پيش از آنكه شما را عذاب در رسد و ديگر يارى نشويد به سوى پروردگارتان بازگرديد و تسليم او شويد} (الزمر /54 )
|
|
یکشنبه 30 مرداد 1390 - 18:53 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از mosalman به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
setayesh / |
|
mosalman
ارسالها : 217
عضویت: 21 /4 /1390
محل زندگی: رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة
سن: 20
|
پاسخ : 6 RE مــــــــــرگــــــــــــ در مـــــــی زنــــــــــــــــد
مرگ
انسان از مرگ فرار میکند و چون مریض شود از ترس اینکه مبادا بمیرد سریعاً خود را معالجه میکند، جایی که احساس میکند بوی مرگ میآید آن جا پا نمیگذارند، ولی مرگ از راه دیگر وارد میشود و هر قدر زرنگ باشی، مرگ از تو باهوشتر است هر اندازه گردن کلفت و مایهدار باشی او کارش را میکند. او هزگز درب خانهای را به نیت اجازه گرفتن نمیزند و هیچ حجاب و دیواری مانع ورود او نمیشود و بدل هم قبول نمیکند، کفیل نمیخواهد، رحم بر کوچک و بزرگ نمیکند. پول و ثروت انسان مانع از کار او نمیشود رشوه قبول نمیکند، پارتی و سفارش کسی را نمیپذیرد.
لذتها را از بین میبرد و عمل انسان را قطع میکند، او حق است، او مهمانی است که بیخبر بر صاحبخانه وارد میشود. لبخندها را بر لبها میخشکاند، قهقهه را در گلو خفه میکند، مقام و پست را به دیگران میدهد، انسان را از ثروتش جدا میکند، کالبد را از حرکت باز میدارد، گردنکشان را گردن میزند، دوستان را جدا میکند، فریادها را ساکت میکند، برنامهها و برنامهریزیها را به هم میریزد، شرارت، قلدری، زورگویی و ستمها را پایان میدهد.
مرگ حقیقتی که از آن هم فرار میکنم، شربتی که طعم آن را گناهکاران و فرمانبرداران چشیدهاند، کاسهای که از آن انبیاء و رسل نوشیدهاند، حقیقتی که منکرین خدا و دوستان خدا به آن اذعان کردهاند. حقیقتی که نمیتوان آن را نادیده گرفت و از آن فرار کرد :
{ قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ} (جمعه / 8)
آری، او شما را ملاقات خواهد کرد هر جا که باشید، هر شخص زندهای بر او گروه دیگری گریه خواهند کرد و هر نامآوری فراموش خواهد شد. هر کرسی خالی و هر منصبی واگذار خواهد شد، دوستان، برادران، همسایگان، زن و فرزندان، ترک خواهند شد. دست و پاهای متحرک، بیحرکت و لباسهای زیبا و قشنگ بیصاحب خواهند ماند و زنگ (الرحیل، الرحیل) کوچ و خداحافظی نواخته خواهد شد و طوفان مرگ برنامهها و امیدها را با خود خواهد برد و پرونده اعمال (نیک و بد) بسته خواهد شد.
پرده کنار زده خواهد شد و حجاب برداشته میشود، آیات قرآن تعبیر خواهند شد، شیرینی زندگی، تلخ و یا تلخی آن شیرین خواهد گشت. قطار زندگی متوقف و سفر پایان مییابد و جا و مکان مشخص خواهد گردید و وعدههای الهی متحقق خواهند شد، روح فرمانبردار جسد نخواهد بود، آری آن روز خواهد آمد و حتماً خواهد آمد.
آرزوها نابود، بناها خراب و بدنها زیر خاک پوسیده خواهند شد چهرهها و محاسن از هم پاشیده و بدنهای معطر به لاشههای گندیده و طعمه کرمها و حشرات خواهند شد.
|
|
یکشنبه 30 مرداد 1390 - 18:54 |
|
mosalman
ارسالها : 217
عضویت: 21 /4 /1390
محل زندگی: رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة
سن: 20
|
پاسخ : 7 RE مــــــــــرگــــــــــــ در مـــــــی زنــــــــــــــــد
از مردگان بپرسید
با شما چه کردند؟ رخ زیبا و صورت نورانی شما را چه شد؟ اجسام نرم و لطیف شما کو؟ خاک و حشرات قبر با آنها چه کردند؟
دندانهای سفید و زیبای شما کجاست؟ و چشمان درشت و موهای براق و پرپشت شما را چه شد؟ افکار و سیاست و سواد و مدیریت شما چه شد؟ نعره و فریاد، امر و نهی، زورگویی و باجخواهی شما کجاست؟ درختان میوهدار، لباسهای نرم و حریرین شما را چه شد، عطرها و خوشبوییهای که بر جسم و جانتان میمالیدید بوی آنها کجاست؟ لباسهای زمستان و تابستان شما، غرش فریاد شما را چه شد؟ کجاست آن روز، که شما جواب سلام انسانهای مستمند را نمیدادید؟ کجاست سفرههای رنگین و ملون شما که با تمام اشتها و لذت میخوردید؟ کجایند زنان زیبا و نوازشگر شما که متلمقانه دست و پای شما را مالش میدادند؟ کجایند؟ ماشینهای مدل بالا که کوچکترین خراشی را بر بدنه آنها تحمل نمیکردید؟ کجایند فامیل، قوم و قبیله بزرگ شما که بدانها افتخار میکردید؟ کجاست دستهای قدرتمند و فولادین و کوبنده شما که استخوان و دندههای مستضعفان و ضعیفان را درهم میشکست؟ کجاست اسلحه و تفنگ و خشابهای پر شما که به ناحق بر سر و بدن انسانهای بیدفاع خالی میشد. راستی کجاست امید و آرزوهای شما؟ کجاست ... .
|
|
یکشنبه 30 مرداد 1390 - 18:54 |
|
mosalman
ارسالها : 217
عضویت: 21 /4 /1390
محل زندگی: رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة
سن: 20
|
پاسخ : 8 RE مــــــــــرگــــــــــــ در مـــــــی زنــــــــــــــــد
جزیره وحشت
دنیا با تمام رنگ و آرایش و زینت خود بر ما روی آورده است. به گونهای که دین و آخرت را به متاع کم آن فروختیم، حب آن را طوری نوشیدیم که در جزء جزء بدن و رگهای ما جاری شد، به عمر کوتاه، به پول و دلار آن، به رنگ و روغن و ماشین زیبا و به ساختمانهای مرمرین آن، دل بستیم به شیرینی و برق کالای آن فریب خوردیم، به خوشی و لذت آن دل بستیم، به وعده آن امیدوار شدیم، با ساز آن رقصیدیم، با لقمه حرام او خود را از مهر پروردگار محروم کردیم و منکر آن را لبیک گفتیم، به مقامش توجه کردیم، برای به دست آوردن آن خون انسانهای بیگناه را ریختیم و به عیش گذران آن فریب خوردیم، ساختمان و بنای آن، درختان و سرسبزی و نهرهای آن، فرزند و قدرت و مقام او چشم دل ما را نابینا کرد به گونهای که هیچ چیزی را به غیر او ندیدیم و این عجوزه هزار داماد ما را از پروردگارمان دور کرد. در گناهان غرق شدیم، شیطان ما را فریفت، خدا را به تمسخر گرفتیم، به خاطر رضایت نفس خالق را ناراضی کردیم، به خاطر زندگی چند روز، زندگی دایم خود را نابود کردیم، به خاطر عیش دنیا، عیش عقبی را از دست دادیم، به خاطر شادی دوستان و فرزندان خود را از شادی آخرت محروم کردیم. وا اسفا، یا حسرتا، وا ندامتا، افسوس و صد افسوس که هر آنچه را که باید میکردیم نکردیم.
|
|
یکشنبه 30 مرداد 1390 - 18:54 |
|
mosalman
ارسالها : 217
عضویت: 21 /4 /1390
محل زندگی: رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة
سن: 20
|
پاسخ : 9 RE مــــــــــرگــــــــــــ در مـــــــی زنــــــــــــــــد
تا کی غفلت
آیا صدای مرگ را شنیدهای و قبر را دیدهای، دوستان و خویشان خود را با دستهایت تشییع کردهای و مرگ آنها را نیز مشاهده کردهای، که چگونه از قصرها به قبرها انتقال یافتند، از نور منزل به ظلمات قبر، از آغوش گرم خانواده به آغوش کرمها و حشرات سکنی گزیدند، از بسترهای نرم به خاک خشن قبر منتقل شدند، از کنار شما به جوار مردگان کوچ کردند. روزی کنار قبرشان فریاد بزن و از آنها بپرس، از لشکر و داراییشان سؤال کن، از زبانی که با آن حرف میزدند بپرس از چشمانی که با آن لذت حاصل میکردند، از زور و قدرت آنها، از خشم و غرش آنها بپرس، از زبان چرب و سخنور آنها، از تکبر و باد گلویشان سؤال کن. حتماً با آه و حسرت خواهند گفت : ما فریب خوردیم، ضرر کردیم و غافل ماندیم.
پس دوست عزیز! تا کی در غفلت و اعراض از الله؟ تا کی فرمانبردار شیطان و نفس بودن، آیا وقت آن نرسیده که قلب سخت را به توبه نرم کنیم؟
{ أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ}
(الحديد /16 )
موت فقط یک بار بر تو نازل میشود، مال، جوانی، مقام مانع او نخواهند بود، قطار توبه را سوار شو قبل از اینکه از ایستگاه دور شود.
از آن روزهایی که از عمرت گذشته و به آنچه خدا داده است مغرور مباش، که بقیه عمرت نیز بدینسان خواهند گذشت و نکند خواب باشی و زمانی بیدار شوی که دیر شده است. چون انسان بمیرد از خدا درخواست بازگشت میکند و جواب میشنود.
{ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}
(المؤمنون /100 )
پس ای دوست عزیز : همین امروز، نه، همین ساعتی که این قسمت را مطالعه میکنی، برخیز و از صمیم قلب و با اصرار به سوی خدا برگرد و بر معاصی گذشته و عمری که بیهوده ضایع کردهای استغفار کن و بر استغفارهای گذشته نیز استغفار کن که بسیاری از توبهها و استغفارها، خود نیاز به معذرتخواهی دارند.
استغفار ما از حنجره پایینتر نمیرود تا به قلب برسد. استغفار میکنیم در حالی که قلب ما مملو از کینه است. استغفار میکنیم در حالی که به دنیا فکر میکنیم، با زبان استغفار میکنیم در حالی که قلب ما از این رجوع و استغفار بیخبر است. خداوند با کسی سر دشمنی ندارد، همه گناهکارانی که توفیق عبادت از آنها سلب شده و امراض بر آنها هجوم آورده و از تنگی رزق شاکیاند و غم و اندوه و مصائب آنها را در بر گرفته، نتیجه بذری بوده که خود آنها کاشتند :
{ وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ}
( الشورى/ 30)
آری، عاقل سریع درک میکند، میفهمد، جبران میکند، فریب نماز خواندن، روزه گرفتن، زکات دادن و حج را نمیخورد. و تو نیز شجاع باش، بترس از اینکه به دنیای اندک مغرور شوی، اگر آخرین نفر دنیا باشی موت تو را در مییابد. افسوس و حسرت بر آن روز که موت برسد و توبه نکنی، افسوس بر تو که به توبه دعوت شوی و اجابت نکنی، به راه خدا فراخوانده شوی و توبه نکنی. هیچ عاقلی به خاطر دنیا آخرت خود را ویران نمیکند پس همین اکنون برخیز، مستحکم و قوی، با اراده و همت بالا، با یقین کامل، به سوی دوست مهربان و منتظر خویش برگرد. مطمئن باش که بهترین لحظه زندگی تو فراق و دوری از معصیت است، لحظه دور گذاشتن دوستان بد، و بهترین لحظات لحظه سجود و رکوع توست. لحظه دعا و لحظه انجام عمل خیر و مواسات با برادر مسلمان است، بهترین لحظه، لحظهایست که دعای تو را بپذیرند و نام تو را در لیست بزرگان و شاکران بنویسند. در لیست کسانی که چون چشم فرو ببندند با محمد رسولاللهr و صحابه مصافحه و روبوسی میکنند :
{ وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا } ( النساء/69 )
در لیست کسانی که نعمتهای بهشت، نهرها و جویبارهای عسل مصفی و شیر و حورالعین در انتظار آنهاست. پس آماده باش، خود را با عطر ایمان معطر و با لباس تقوا مزین و با آب توبه و انابت شستشو و با اعمال صالحه آرایش کن و کمر با کمربند طاعت ببند که ملاقات نزدیک است. هرآن بیم آن است که تو را پادشاه پادشاهان به حضور بطلبد و زیبنده نیست که غبارآلود و آشفته به حضور او حاضر شوی، و بترس که با این هیبت تو را قبول نکنند. چگونه است که در مهمانی دوستان با لباس منزه و تمیز حاضر میشوی ولی به بارگاه او بدون آمادگی قدم میگذاری.
راه بس خطرناک و رفتنی است و شیاطین در کمین، موعد قیامت نزدیک و میزان نصب شده و احوال عظیم و زلزله قیامت نزدیک است :
{ إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا (1) وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا (2) وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا (3) يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا (4) بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا (5) يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ (6) فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ (7) وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ} (الزلزله / 1-8)
«چون زمین به سختی به لرزه انداخته شود و سنگینی بار خود را بیرون میافکند و انسان میگوید (وای) زمین را چه شده، در آن روز خبر خود را باز میگوید زیرا پروردگارت به او پیام میدهد. در آن روز مردم دسته، دسته بیرون میآیند تا نتیجه اعمال خود را ببینند و هر شخصی ذرهای کار نیک کرده باشد آن را میبیند و هر شخصی ذرهای کار بد کرده باشد آن را خواهد دید».
این کلام، کلام و خبر پروردگار است. تو آن روز کجا فرار میکنی؟ و به کدام یک از فامیل و خویشان پناه میبری و کدام زمین را برای پنهان شدن انتخاب میکنی؟
|
|
یکشنبه 30 مرداد 1390 - 18:55 |
|
تشکر شده: |
2 کاربر از mosalman به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
setayesh / ahlequran / |
|
mosalman
ارسالها : 217
عضویت: 21 /4 /1390
محل زندگی: رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة
سن: 20
|
پاسخ : 10 RE مــــــــــرگــــــــــــ در مـــــــی زنــــــــــــــــد
ای نفس
چقدر از تو خسته شدم، چقدر وادارم کردی به خاطر تو مشکلات را متحمل شوم. به خاطر اشتباه تو زندگی را بر خود تنگ کنم، به خاطر پوشیدن و سیر کردن شکم و عیاشی تو مرتکب ربا، نزول و کلاهبرداری شوم، خواب و راحت را ترک کنم، حرام و حلال را فراموش کنم، شب و روزم یکی شود، سرما و گرما را حساس نکنم.
ای نفس، با گناه و وسوسه مرا هلاک کردی، از رحمتهای خدا محرومم کردی. از بهشت جاوید و از نعمتهای آن و از رضای پروردگار، دورم کردی. ای نفس، تا کی، تا کی، افکار و عمر عزیزم را به خاطر لذت تو صرف کنم و به خاطر تو باید در جهنم و عذاب الهی گرفتار باشم، با لهو و لعبت سعادت آخرتم را نابود کردی، باعث شدی از جمعآوری توشه آخرت باز مانم و به آتشی بسوزم که توانایی آن را ندارم مگر غیر از این است که از پوست و خون و گوشت هستم، چقدر تحمل دارم؟ ای نفس، ای ظالم، ای دشمن خدا، بیچارهام کردی، ذلیل و خوارم نمودی، حسادت و سخنچینی را یادم دادی وسوسهام کردی تا آبروی برادر مسلمانم را بریزم، وسوسهام کردی جان برادر مسلمانم را بگیرم.
آه، ای نفس اگر تو نبودی همه انسانها با هم برابر بودند.
اگر خواهشات، لهو و لعب تو نبود، دزدی و غارت نبود.
اگر تمنا و زیادهطلبی تو نبود، و برادرکشی و غارت، فریب و کلاهبرداری نبود.
خود را مسلمان میدانی در حالی که اسلام از تو بیزار است، چگونه مسلمانی که با موسیقی هیجان زده میشوی ولی کلام و سخن پروردگار تو را تکان نمیدهد، پند میشنوی بیدار نمیشوی حق را میشناسی تابع آن نمیشوی، قرآن کلام خدا را تلاوت میکنی و قلبت همچنان سنگ است، نماز میگذاری ولی از فحشاء و منکرات باز نمیآیی؟ آه، آی متکبر مغرور، از کاروان نیکان و بندگان مخلص خدا دورم کردی به گونهای که راه را گم کردم و اثری از آن کاروان نمییابم لطف و نظر پروردگار را از من جدا کردی به گونهای که هر چه دعا میکنم، تأثیری ندارد. دنیا را شیرین و محبوب جلوه دادهای به گونهای که حرام آن بر ذائقهام تلخ نیست. وا اسفا، که جایگاهت زیر پا بود و من تو را بر دیده گذاشتم. تا کی؟ تا کی باید جور و جفای تو را تحمل کنم؟
ای نفس توبه کن و به سوی پروردگارت برگرد.
ای اماره سرکش، تمرد را کنار بگذار، تمنای داشتن ساختمانها و ثروت و دارایی را فراموش کن. اگر دیگران تو را نمیشناسند من تو را میشناسم میگویی توبه کردم، کجاست نشانه توبه و برگشت تو؟
میگویی پشیمانم و نادمم، کجاست اشک ندامت و اثر پشیمانی؟
میگویی منم، فقط من، در حالی که تو هیچ نیستی، قدر و منزلتی نداری و بیجهت خود را بزرگ و اعمال خود را پیش مردم مهم میدانی.
هرگز تو را قانع نیافتم و هرگز سیر نشدی.
میگویم طاعت و بندگی، میگویی فردا، میگویم نماز صبح، میگویی کمی خواب.
میگویم صدقه، میگویی ندارم. میگویم روزه میگویی طاقت ندارم.
میگویم جهاد، میگویی میمیرم، میگویم مرگ و قبری در پیش است میگویی هنوز فرصت هست. میگویم توبه و انابت میگویی هنوز زود است. وای بر تو. کی اشک ندامت و توبه را بر گونهات ببینم؟
|
|
یکشنبه 30 مرداد 1390 - 18:56 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از mosalman به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
setayesh / |
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.